ستاد امور دانشجويان شاهد و ايثارگر


غلامي كه از مولاي خود نيكوتر مي انديشيد

معلم رياضى ازپسر 7 ساله، بنام آرنو پرسيد:آرنو اگر من بهت يك سيب و يك سيب و يكى بيشتر سيب بدهم تو چند تا سيب خواهى داشت؟ بعدازچند ثانيه آرنو با اطمينان گفت : 4تا ! معلم چيز لذت مي بري؟ « گفت: »به زن رغبتي ندارم، لباس نرم وخوب هم آن قدر پوشيده ام كه پوستم به آن عادت كرده و ديگر نمي فهمم كدام نرم است. غذاي خوب و نرم و گرم هم آن قدر خورده ام كه نمي دانم كدام لذيذتر است و خوبتر است. بوي خوش هم آن قدر وارد بيني من شده است كه نمي دانم كدام يك خوش بوتر است. اكنون لذتي جز اين ندارم كه در روز گرمي، چيز خنكي بنوشم و پسرانم و نوه هايم را ببينم كه اطرافم مي گردند. اي عمرو، تو از چه چيز لذت مي بري؟ گفت: »از بذري كه بكارم و از حاصل آن بهره ببرم. « معاويه به ) وردان( نگريست و گفت: وردان، تو از چه چيز لذت مي بري؟ گفت: از بزرگواريي كه درحق مردم بزرگ انجام دهم و عوض آن ندهند و بميرم، و آن بزرگواري براي اعقاب من برگردن اعقاب آنها بماند. « معاويه گفت: چه مجلس بدي داشتيم! اين غلام از من و تو پيشي گرفت! آري، خوشي ها و لذتهاي مادي وظاهري ذائقه را مي زند و آدمي را از همه چيز دلزده و دلسرد مي كند. بر خلاف لذتهاي معنوي كه سيري ناپذيرند و هميشه آدمي از آنها لذت و خوشي احساس مي كند. عبادتهايي كه پيامبران و پيشوايان دين داشتند و شبي هزار ركعت نماز مي گزاردند چقدر لذت بخش بوده است؟! تحصيل علم و دريافتن معضلات علمي چه لذت آور است؟ گفته اند: استاد البشريا شيخ طوسي وقتي شبها مطالعه مي نمود و مشكلي از مشكلات علوم را حل مي كرد به وجد مي آمد و مي گفت: كسري ها و قيصرها كجا هستند كه لذت فعلي مرا درك كنند؟!

عالمان واقعي همه چنين بوده اند.